موقعی که...

ساخت وبلاگ

بدترین چیزی که می تواند در جریان عشق ورزیدن به کسی اتفاق بیفتد این است که انسان خودش را گم کند. و فراموش کند که خودش نیز موجود گرانبهایی بوده

ارنست همینگوی

موقعی که......
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dewil بازدید : 36 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 12:53

رفتیم سینما سپیده، و همان سالن مسطح و بزرگ؛ «جهان با من برقص» را به تماشا نشستیم.قصد نوشتن تحلیل، تشریح یا نقد فیلم را ندارم. دیدن این فیلم و چند رخ‌داد دیگر که هم‌زمان رخ داد، باعث شد چند واقعیت مبره موقعی که......ادامه مطلب
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dewil بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 30 بهمن 1398 ساعت: 9:46

چند روز پیش همین بهمن ماه نمی دانم حرفِ چه بود که خواهرم، عبارتی گفت که مرا پرت کرد به یک جهانِ دیگر. هان، یادم آمد؛ حرف از تفریح و شهربازی بود که ناگاه، نام شهربازی چمران را گفت و همین یک کلمه، کافی موقعی که......ادامه مطلب
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dewil بازدید : 110 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 23:40

من کتاب میخوانم. یونان، اسطوره و دولتشهر توی سرم چرخ می خورد. چند متر آن سو تر نشسته... بوم نقاشی را روی پایش، رنگ و قلم مو را کنار دست اش و موهای خرمایی را روی شانه هایش دارد و نوری که از پنجره ی تراس به روی تن و بوم نقاشی کوچ اش سرازیر می شود، زیباست.

چه شعری زیباتر از هم آغوشی نور آفتاب با گل های پیراهن اش؟!

(سکوت، با رقص قلم مو روی بوم، به زمزمه ای عاشقانه بدل می شود)

موقعی که......
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dewil بازدید : 79 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 23:40

امروز پا را در آنسوی دیگر گذاشتم

مرز میان کودکی دوران شیرین دانشگاه تا بزرگسالی دیواری به ضخامت یک پلک زدن بود و من، امروز، در دنیای دیگری هستم.

روزی دیگر

موقعی که......
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dewil بازدید : 128 تاريخ : دوشنبه 15 بهمن 1397 ساعت: 23:40

نوشتن، آشفتگی را بر نمی تابد. به دنبال نظم، آرامش و استفاده ی درست از محتویات گنجه ی دانسته هاست که متن شکل می گیرد. اما نمی دانم چرا آشفتگی، نوشتن را می طلبد. این مجانینی که مدام با خودشان بلند بلند پرت و پلا حرف می زنند، بی گمان خط و ربطی به این قاعده دارند. انگار، نیاز فطری آدمی ست که نابسامانی هایش را با سوپاپ کلام، تخلیه کند. ولو بی ربط و نامفهوم. برای من کلمه ها، هویت مستقل و پیام منحصر خودشان دارند، قیافه نیز. بعضی ها قشنگ، برخی عبوس و بعضی ترسناکند. عدم، یکی از این کلمه هاست. عدم اما هیچ کدامشان نیست. نه ترسناک است و نه عبوس و بد عنق، از منظر زیبایی شناختی هم، چندان حرفی برای گفتن ندارد. عدم، پیچیده است و عمیق. شاید با نیستی مترادف اش بدانند اما یک فرق هایی دارند. فرق هایی که تصمیم برای انتخاب را دشوار می کند.بخش اعظم این دشواری، به خاطرماهیت عدم است و تفاوت اش با ماهیت دیگر و دیگرهایی که هم تراز کلماتی چون نیستی اند. برای شناخت نیستی، باید مقابل اش را جست. نیستی در نقطه ی مقابل هستی است و عدم، در بازتعریف خودش معنا می یابد. فرق دیگرِ این دو این است که نیستی از بودنی می گوید که زمانی وجود داشته اما عدم، تعلقی مدام دارد. گویی از ابتدا، بودنی در کار نبوده است. چون ماهیتا قرار نبوده باشد. گاهی ممکن است آدم بخواهد نباشد، مثلا در محل کارش نباشد و به قصد تنی آساییدن، عزم سفر کند موقعی که......ادامه مطلب
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dewil بازدید : 101 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:31

پاییز را با باران می شناسند و خنکا. 10 روز نخست‌ پاییز، همه چیزِ زندگی سر جایش است؛تمام سال به همین چند روز نخست پاییز و چند روز پایانی اسفند می‌ارزد چراکه تا روزهای اول اسفندماه می توان تعادل را فهمید. نمی توان پاییز را دوست داشت و گرم و سررد در کنار باران را نچشید. این روزها اما پاییز روزبه‌روز گرم و گرم‌تر می‌شود. حالِ پاییز که بد باشد یعنی حال همه آن هایی که طبیعت و طبیعی بودن را می فهمند.   آن هایی حال پاییز را می دانند که خوب باشند و خوب نیستند، وقتی حالِ پاییز خوب نباشد. می خواهم با هم غرق شویم توی بوی کتاب‌های رحلی و رقعی و پالتویی میدان انقلاب و از پشت شیشه، بارانِ شدید و ناگاه،غافلگیرمان کند. خودت که این جا نشسته ای و می دانی از چه حرف میزنم. از انقلابِ سال 89، بعد از ورودم به دانشگاه... انقلابی که مرا با میدان انقلاب و زیبایی هایش آشنا کرد. شانزدهم پاییز چند سال بعد از همان سالها موقعی که......ادامه مطلب
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dewil بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 1:31

تعارف نداریم؛ هر کاری در دنیا چیزهایی از تو می‌گیرد و در مقابل؛اگر خوش‌اقبال باشی ابزارهایی برای ادامه‌ی حیات و البته ادامه‌ی همان شغل را می‌دهد. آهنگری که سالیان بر تن آهن خشک کوفته دیگر نایی برای بلند کردن دستانش ندارد، آن‌که هوار می‌کشیده کتاب‌های نایاب و کم یاب بازارچه حوالی میدان انقلاب را بفروشد دیگر صدایی به حنجره‌اش نمانده و کول بری که... اما نویسندگی آن هم در حوزه‌ی شلوغ و ناموزون خبر، نا موقعی که......ادامه مطلب
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : کوکای,گازدار,فرانسوی, نویسنده : dewil بازدید : 93 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 5:54

  تعداد آن هایی شان که رو به غروب می روند کم نیست. آن هایی که مانده اند، دیگر جز یک مخروبه نیستند یا پاساژ و مرکز خریدی روی سرشان هوار شده. از جِی، تا کریستال توی خیابان لاله زار، یا پیوند ابتدای خاوران و آرش چهارراه مولوی یا سایه میدان خراسان، که چند هفته پیش، با خاک یک سان شد تنها جزء خردی از این موقعی که......ادامه مطلب
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dewil بازدید : 152 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 23:27

 مدتی است به این جا سر نزده ام. این جا و یکی دو جای دیگر، تنها جاهایی هستند که وقتی فقط خودم هستم، سر می زنم. وقت هایی‌که، برای هیچ کس نیستم جز خودم. که معمولا این جور وقت‌ها، وقت‌هایی‌ست که ببیش از هر وقت دیگری، به شکل عجیبی نیستم. یک نظرسنجی مسخره ابتدای ورود به سامانه ی دانشجویی دانشگاه گذاشته ان موقعی که......ادامه مطلب
ما را در سایت موقعی که... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dewil بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 13 تير 1396 ساعت: 23:27